نیچه معتقد بود دریافت نفس حقیقت و معرفت برای انسان مدرن مسئلهساز شدهاند. نظریهی او در مورد بیارزش شدن حقیقت و معرفت در واقع بدین معناست که برای انسان مدرن آخر قرن نوزدهم، مسئلهی اصلی دیگر نه شناخت طبیعت (به سبک اسلاف قرن هفدهمیاش) که شناخت خود این شناخت است. از نظر نیچه حقیقت چیزی نیست جز استعارهها و دروغهایی که جامعه بر فرد تحمیل میکند. این دروغها ضامن بقای جامعه و فرد و از این رو برای هر دوی آنها مفید و سودمندند. ولی نیچه از سوی دیگر به وجود حقایقی مضر و مرگبار اشاره میکند و در تفسیر خویش از تنش میان حقیقت و زیبایی تا آنجا پیش میرود که میگوید: اگر زیبایی و هنر نبود، آدمی در نتیجهی اثرات مهلک حقیقت و میل به حقیقت نابود میشد… به لحاظ تاریخی و فرهنگی نیهیلیسم بیشک مهمترین و بنیادیترین مفهوم در تفکر فلسفی نیچه است. نظریه نیچه در باب نیهیلیسم، کل تاریخ تمدن غربی، یعنی تمدن سقراطی مسیحی را در برمیگیرد و در واقع در حکم نقطهی اوج نقد تبارشناسی نیچه از دستاوردها و ارزشهای بنیادین این تمدن است. هیچ بخشی از فلسفهی نیچه گیجکنندهتر از آنچه به طور کلی معرفتشناسی او خوانده میشود، نیست. با این وجود به احتمال قوی، هیچ بخش دیگری از فلسفهی او را نمیتوان، به لحاظ مسائل و علایق امروزی، مهمتر و جذابتر شمرد.
مشخصات کتاب:
جلد شومیز
سایز: ۱۴ × ۲۱ سانتیمتر
تعداد صفحات: ۲۱۸